کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: مقتل


آخرین وصیتهای حضرت علی علیه السلام

درباره : حضرت علی علیه السلام
منبع : الكافى ج ۱ ص ۲۹۹ اثبات الهداة ج ۴ ص ۶ بحار الانوار ج ۴۲ ص ۲۰۶

كلينى و سيّد رضى به سندهاى معتبر روايت كرده‏ اند كه چون امير المؤمنينعلیه‌السلام را ضربت زدند، اصحاب آن حضرت بر دور او درآمدند و گفتند: يا على وصيّت كن، حضرت علیه‌السلام فرمود: بالش براى من دو ته كنيد و مرا تكيه دهيد. پس فرمود: حمد می‌كنم خدا را به حمدى كه در خور بزرگوارى اوست و او می‌پسندد، درحالتى كه متابعت‏ كننده‏ ام امر او را و شهادت می‌دهم به يگانگى خداوند واحد احد صمد چنانچه خود را به آن وصف نموده است، ايّها النّاس هر كس در گريختنش می‌رسد به آنچه از آن می‌گريزد، و هر جانى را می‌كشند بسوى أجل مقدّرش، و از مرگ گريختن عين رسيدن به مرگ است، و چه بسيار تفكّر كردم در ايّام روزگار و تفكّر نمودم در مكنون علم قضا و قدر


پروردگار، آن علمى است كه حق تعالى نخواسته است كه ظاهر گردد و در پرده‏ هاى غيب مكنون و مخزون است. امّا وصيّت من شما را آن است كه: شرك به خداوند بزرگوار خود نياوريد و هيچ چيز را در عبادت با او شريك مگردانيد، سنّت و طريقه محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را ضايع مكنيد، و كتاب خدا و سنّت آن حضرت را برپا بداريد، و حسن و حسين را كه دو چراغ راه هدايتند روشن بداريد، تا از طريقه حق متفرّق نگرديد، محلّ ملامت و مذمّت نخواهيد بود، حق تعالى‏ هر كس را به قدر طاقتش بر او بار كرده است و تكليف را بر جاهلان سبك گردانيده است. خداوند شما پروردگارى است رحيم، و پيشواى شما امامى است دانا، و ملّت شما دينى است درست. من ديروز مصاحب شما بودم و امروز محلّ عبرتم از براى شما، و فردا از شما مفارقت می‌نمايم، پس دلى به دنيا نبسته بودم، و در دنيا چنان بودم كه كسى در سايه درختى نشسته باشد، و آن سايه به زودى از سر او بگردد، يا آنكه باد خاشاكى چند نزد او جمع كرده باشد و به زودى پراكنده گرداند، يا آنكه پاره ابرى سايه بر سر كسى افكنده باشد و به زودى آن سايه از سر او بگردد.  و من در ميان شما مجاورى بودم كه بدنم چند روزى با شما مجاورت می‌نمود و روحم به ملأ اعلا متعلّق بود، به زودى از من بدنى خواهيد ديد خالى از روح، و ساكن بعد از آن حركت ها كه از او مشاهده مى‏ كرديد، و شجاعت هائى كه از او مى‏ ديديد، و خاموش خواهد بود بعد از آن خطبه‏ هائى كه از او می‌شنيديد، و علوم الهى و مناقب ربّانى كه از او فرا می‌گرفتيد، بايد كه پند گيريد از حال من، و از ساكن شدن حركتهاى من، و از بيكار ماندن اعضاى من، زيرا كه پند دهنده‏ تر است شما را از هر سخن‏گوى بليغى، وداع مى ‏كنم شما را وداعى كه انتظار مى ‏برم شما را بار ديگر، در رجعت قيامت خواهيد ديد زورهاى مرا، و بزرگي هاى مرا و آنچه از قدر و منزلت من از شما پنهان است در آن روز ظاهر خواهد شد. چون من از ميان شما بروم، قدر مرا خواهيد شناخت، چون ديگرى به جاى من نشيند مرا ياد خواهيد كرد. اگر باقى بمانم خود ولىّ خون خود خواهم بود، و اگر بروم فنا و نيستى وعده‏ گاه ماست، پس اگر عفو كنيد عفو از براى من قربت است و از براى شما حسنه است، پس عفو كنيد و از بدي هاى مردم درگذريد، آيا نمی‌خواهيد كه حق تعالى شما را بيامرزد، زهى حسرت بر صاحب عقلى كه عمرش در قيامت بر او حجّت باشد، يا ايّام زندگانى او را به بدبختى و شقاوت اندازد، بگرداند خدا ما را و شما را از آنها كه رغبت دنيا مانع نمی‌گردد ايشان را از اطاعت حق تعالى و بعد از مرگ بر ايشان عذابى و شدّتى نازل نمی‌شود، به درستى كه ما همه از براى مرگ آفريده شده‏ ايم و بازگشت ما به سوى مرگ است، پس‏ روى كرد بسوى امام حسن علیه‌السلام و فرمود: يك ضربت بر او بيشتر مزن به جاى يك ضربت كه بر من زده است، هر چند اگر بيشش بزنى گناهكار نيستى‏ 

متن عربی روایت : الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ الْحَسَنِيُّ رَفَعَهُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْأَحْمَرِيِّ رَفَعَهُ قَالَ: لَمَّا ضُرِبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه‌السلام حَفَّ بِهِ الْعُوَّادُ وَ قِيلَ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَوْصِ فَقَالَ اثْنُوا لِي وِسَادَةً ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ حَقَّ قَدْرِهِ مُتَّبِعِينَ أَمْرَهُ وَ أَحْمَدُهُ كَمَا أَحَبَّ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ كَمَا انْتَسَبَ أَيُّهَا النَّاسُ كُلُّ امْرِئٍ لَاقٍ فِي فِرَارِهِ مَا مِنْهُ يَفِرُّ وَ الْأَجَلُ مَسَاقُ النَّفْسِ إِلَيْهِ وَ الْهَرَبَ مِنْهُ مُوَافَاتُهُ كَمْ أَطْرَدْتُ الْأَيَّامَ أَبْحَثُهَا عَنْ مَكْنُونِ هَذَا الْأَمْرِ فَأَبَى اللَّهُ عَزَّ ذِكْرُهُ إِلَّا إِخْفَاءَهُ هَيْهَاتَ عِلْمٌ مَكْنُونٌ أَمَّا وَصِيَّتِي فَأَنْ لَا تُشْرِكُوا بِاللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ شَيْئاً وَ مُحَمَّداً صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فَلَا تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ أَقِيمُوا هَذَيْنِ الْعَمُودَيْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَيْنِ الْمِصْبَاحَيْنِ وَ خَلَاكُمْ ذَمٌّ مَا لَمْ تَشْرُدُوا حُمِّلَ كُلُّ امْرِئٍ مَجْهُودَهُ وَ خُفِّفَ عَنِ الْجَهَلَةِ رَبٌّ رَحِيمٌ وَ إِمَامٌ عَلِيمٌ وَ دِينٌ قَوِيمٌ أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُكُمْ وَ أَنَا الْيَوْمَ عِبْرَةٌ لَكُمْ وَ غَداً مُفَارِقُكُمْ إِنْ تَثْبُتِ الْوَطْأَةُ فِي هَذِهِ الْمَزَلَّةِ فَذَاكَ الْمُرَادُ وَ إِنْ تَدْحَضِ الْقَدَمُ فَإِنَّا كُنَّا فِي أَفْيَاءِ أَغْصَانٍ وَ ذَرَى رِيَاحٍ وَ تَحْتَ ظِلِّ غَمَامَةٍ اضْمَحَلَّ فِي الْجَوِّ مُتَلَفِّقُهَا وَ عَفَا فِي الْأَرْضِ مَحَطُّهَا وَ إِنَّمَا كُنْتُ جَاراً جَاوَرَكُمْ بَدَنِي أَيَّاماً وَ سَتُعْقَبُونَ مِنِّي جُثَّةً خَلَاءً سَاكِنَةً بَعْدَ حَرَكَةٍ وَ كَاظِمَةً بَعْدَ نُطْقٍ لِيَعِظَكُمْ هُدُوِّي وَ خُفُوتُ إِطْرَاقِي وَ سُكُونُ أَطْرَافِي فَإِنَّهُ أَوْعَظُ لَكُمْ مِنَ النَّاطِقِ الْبَلِيغِ وَدَّعْتُكُمْ وَدَاعَ مُرْصِدٍ لِلتَّلَاقِي غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي وَ يَكْشِفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ سَرَائِرِي وَ تَعْرِفُونِّي بَعْدَ خُلُوِّ مَكَانِي وَ قِيَامِ غَيْرِي مَقَامِي إِنْ أَبْقَ فَأَنَا وَلِيُّ دَمِي وَ إِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِيعَادِي وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ وَ لَكُمْ حَسَنَةٌ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا ... أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ فَيَا لَهَا حَسْرَةً عَلَى كُلِّ ذِي غَفْلَةٍ أَنْ يَكُونَ عُمُرُهُ عَلَيْهِ حُجَّةً أَوْ تُؤَدِّيَهُ أَيَّامُهُ إِلَى شِقْوَةٍ جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ لَا يَقْصُرُ بِهِ عَنْ طَاعَةِ اللَّهِ رَغْبَةٌ أَوْ تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَقِمَةٌ فَإِنَّمَا نَحْنُ لَهُ‏ وَ بِهِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى الْحَسَنِ علیه‌السلام فَقَالَ يَا بُنَيَّ ضَرْبَةً مَكَانَ ضَرْبَةٍ وَ لَا تَأْثَمْ. «، الكافى ج ۱ ص ۲۹۹ اثبات الهداة ج ۴ ص ۶ بحار الانوار ج ۴۲ ص ۲۰۶». 

مشهور ميان علماى شيعه آن است كه در شب جمعه نوزدهم ماه مبارك رمضان سال چهل هجری در وقت طلوع صبح، حضرت سيّد اوصياء اميرالمؤمنين على علیه السلام ضربت خورد بر دست عبد الرّحمن بن ملجم مرادى به معاونت وردان بن مجالد و شبيب بن بجره و اشعث بن قيس و قطامه دختر اخضر، عليهم جميعاً لعنة اللَّه و الملائكة و النّاس اجمعين  (شیخ مفید الارشاد ج۱ ص ۱۱، طبرسی اعلام الوری ص۲۲۷، محدث اربلی، کشف الغمه ج۱ ص ۴۲۸، شیخ کفعمی، المصباح ص ۵۱۳، رضی الدین حلّی، العدد القویه ص ۲۳۵)  و پس از دو روز یعنی در ۲۱ رمضان بر اثر همان شمشیر زهر آلود به شهادت رسیدند ( مرحوم کلینی، الکافی ج۱ ص ۴۵۲، شیخ مفید الارشاد ج۱ ص ۱۳،فتال نیشابوری، روضة الواعظین ج۱ ص ۱۳۲، محدث اربلی، کشف الغمه ج۱ ص ۴۳۵، شیخ طوسی، التهذیب ج۶ ص ۱۹، رضی الدین حلّی، العدد القویه ص ۲۳۵، طبرسی اعلام الوری ص۲۲۹) البته محدث اربلی در گزارش دومی شهادت را در ۲۳ رمضان هم ذکر کرده است. محدث اربلی، کشف الغمه ج ۱ص ۴۳۶، رضی الدین حلّی، العدد القویه ص ۲۳۵.